درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جوونا یبار زندگی میکنن و آزاد زندگی میکنن و آدرس maryam-miny.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 41
بازدید کل : 8469
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1



جوونا یبار زندگی میکنن و آزاد زندگی میکنن
شنبه 10 تير 1391برچسب:, :: 22:18 ::  نويسنده : mary jooooon       

 

آمار بدن
Body statistics
۷ ثانیه طول میکشد تا غذا از دهان به معده
 برسد
It takes 7 minutes for food to travel from the mouth into the stomach
 موی انسان تحمل وزن ۳ کیلو را دارد
Human hair tolerates 3 kilos of weight
 طول
 آلت تناسلی مرد
۳ برابر شستش می‌باشد
The lenghth of a man's penis is 3 times that of his thumb
 استخوان باسن از سیمان محکمتر است
The bone of buttocks is harder than cement
 قلب زنان از مردان تندتر میزند
Women's heart beats faster than men's
 زنان دو برابر مردان چشم میزنند
Women blink twice as much as men do
 وزن پوست انسان دو برابر مغزشاست
The weight of a man's skin is tiwce the wight of his brain
 بدن شما برای ایستادن از بیش از سیصد ماهیچه استفاده می‌کند
Your bodu uses
 اگر بزاق شما
 حلال نباشد نمیتوانید مزهٔ غذاها را تشخیص دهید
خانمها مدتیست این متن را تمام کرده اند
مردانی که هنوز مشغول خواندن هستند در حال اندازه گرفتن "شست" خود
 میباشند


یک شنبه 4 تير 1391برچسب:, :: 13:39 ::  نويسنده : mary jooooon       

 

فيلم شرک رو حتما ديدين ..اون غول سبز مهربون(!!!)آيا تا حالا به اين فکر کرده بودين که

 

خلق اين هيبت و قيافه آيا تخيلي بوده يا واقعي؟؟بد نيست بدونين شخصي با اين مشخصات ظاهري وجود داشته و خلق قيافه شرک با الهام از ظاهر اين آقا بوده ...

ماوريک تيلت که در سال  1903 به دنيا اومده و در سال 1954 هم از دنيا رفته ...

يه کشتي گير حرفه اي بود..اونم در نخستين سال هايي که ورزش به عنوان يک سرگرمي نيز شناخته شده بود .

او متولد فرانسه.بسيار باهوش و به چهارده زبان دنيا مي توانسته صحبت کنه..به شعر و تجارت هم علاقه بسيار داشته ...

در دهه بيستم زندگيش گرفتار بيماري نادر آکرو مگالي شد که باعث رشد ناهنجار استخوان هايش شد و کل اندامش را در بر گرفت که برايش رنج و عداب زيادي به همراه داشت و مورد بي مهري مردم  قرار گرفت به طوري که مجبور به ترک محل زندگيش که بسيار به اونجا علاقه داشت .گرديد .



یک شنبه 4 تير 1391برچسب:, :: 13:37 ::  نويسنده : mary jooooon       

 

به گزارش روزنامه سان ، الفى پسر 13 سالۀ انگليسي كه چهره‌اش او را بيش از 8 سال نشان نمى‌دهد از دوست دختر 15 سالۀ خود (چنتل) صاحب فرزند دخترى شد. آن دو وقتى ‌از موضوع مطلع شدند تصميم به سقط جنين گرفتند اما بعد پسرك فكر كرد بد نيست كه پدر شدن را نيز تجربه كند. الفى كه هيچ درآمدى ندارد و تنها گاهى اوقات حدود 10 پوند از پدرش پول تو جيبى دريافت مى‌كزده است به گفتۀ خود هيچگاه عواقب اين تصميم خود را نسنجيده بوده است. پسرك شرح مى‌دهد كه در سال گذشته زمانى‌كه تنها 12 سال داشته است براى ‌اولين بار ارتباط را با دوست دخترش تجربه كرده كه نتيجه‌اش چنين شده است. پدر الفى كه با اين چالش روبرو شده است اظهار مى‌دارد كه ديگر براى هر تصميمى دير شده است و تنها بايد مطمئن شد كه پسرش در اين سن به فكر بدنيا آوردن بچۀ ديگرى ‌نباشد.



یک شنبه 4 تير 1391برچسب:, :: 13:36 ::  نويسنده : mary jooooon       

 

انيشتين براي رفتن به سخنراني ها و تدريس در دانشگاه از راننده مورد اطمينان خود كمك مي گرفت. راننده وي نه تنها ماشين او را هدايت مي كرد بلكه هميشه در طول سخنراني ها در ميان شنوندگان حضور داشت بطوريكه به مباحث انيشتين تسلط پيدا كرده بود! يك روز انيشتين در حالي كه در راه دانشگاه بود با صداي بلند گفت كه خيلي احساس خستگي مي كند؟

راننده اش پيشنهاد داد كه آنها جايشان را عوض كنند و او جاي انيشتين سخنراني كند چرا كه انيشتين تنها در يك دانشگاه استاد بود و در دانشگاهي كه سخنراني داشت كسي او را نمي شناخت و طبعا نمي توانستند او را از راننده اصلي تشخيص دهند. انيشتين قبول كرد، اما در مورد اينكه اگر پس از سخنراني سوالات سختي از وي بپرسند او چه مي كند، كمي ترديد داشت.

به هر حال سخنراني راننده به نحوي عالي انجام شد ولي تصور انيشتين درست از آب درامد.

دانشجويان در پايان سخنراني شروع به مطرح كردن سوالات خود كردند. در اين حين راننده باهوش گفت: سوالات به قدري ساده هستند كه حتي راننده من نيز مي تواند به آنها پاسخ دهد. سپس انيشتين از ميان حضار برخواست و به راحتي به سوالات پاسخ داد به حدي كه باعث شگفتي حضار شد!



سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, :: 19:29 ::  نويسنده : mary jooooon       

ایشالا اگه خدا بخواد امسال هم معدلم 20 میشه تا این جا که خیلی خوب پیش رفتم فقط و فقط از جغرافیای لعنتی میترسم...

اخه با خانم آ یکم کدورت دارم

خدا بخیر بگذرونه....

من دعا میکنم شما بگین آمین:

خدایا...همه دانش آموزا رو تو این فصل وحشت عاقبت بخیر کن؟!.....آمین

خدایا کاری کن دل معلما به رحم بیاد و از گناهان کوچکمان در ورقه امتحانی بگذرند....!.....آمین

آمین یا رب العالمین

من میرم بدرسم...

به شما هم توصیه میکنم....

فعلاااااااااااااااا..........



سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, :: 19:9 ::  نويسنده : mary jooooon       

اول از همه گفته باشم این شعر رو خودم با دستای خودم و از خودم نوشتم بعضیا مثل اقای ع کپیش نکنن به اسم خودشون بدن به GF هاشون.....

Take my hands...take my own

keep your eyes in my eyes

I get best...of all sense

I LOVE you

Be with me.....in all time

I want you.....all the time

I cant live......without you

the lyric for you

.

.

.

کاش 30 تیر زود میرسید و از امتحانا تموم میشدیم...

یعنی میشه امتحان جغرافیا رو بدیم خلاص؟!؟!؟!؟!؟ 



دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, :: 16:52 ::  نويسنده : mary jooooon       

awake for ever in a sweet unrest stil to hear her/his tender taken breath and so live ever or else swoon to death…

Some times you do…

Some times be rash...

Some times we fal

 



پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, :: 20:24 ::  نويسنده : mary jooooon       

کاش قلبم درد پنهانی نداشت....

چهره ام رنگ پریشانی نداشت...

کاش برگ های آخر تقویم عشق،حرفی از یک روز بارانی نداشت...

کاش میشد راه عشق را پیمود و قربانی نداشت...



پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, :: 20:24 ::  نويسنده : mary jooooon       

خسته ام از حرف سکوت...خسته ام از هر واژه ای که با تنهایی همراه است...میخواهم نقطه بگذارم در پایان همه این جملات...شاید نتوانم اما من پر از فردای مغلوب دیروز نخواهم شد...گوشه اتاق کز نخواهم نشست...به امید خاطره بار دیگر از تو آغاز خواهم کرد....وصف تنهایی را،من پر از فردایم...در افق فردایم...انتظار جایی ندارد...من به دنبال آسماان خواهم بود...به دنبال طلوع ها به دنبال دری به سوی امید...



پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, :: 20:24 ::  نويسنده : mary jooooon       

زندگی بافتن یک قالیست...

نه همان نقش و نگاری که خودت میخواهی...

نقشه از اوست که تعیین کرده...

تو د راین میان فقط میبافی...

نقشه را خوب ببین...

نکند آخر کار،قالی زندگیت را نخرند...



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد